رابطه دین و جامعه در لیبرالیسم سیاسی جان راولز

پایان نامه
چکیده

1- طرح مسئله پژوهش در سراسر تاریخ فلسفه، در آثار فلاسفه طی قرون متمادی، بنیادهای سیاسی و مدلهای مدیریت جوامع تحت تأثیر نظریه های سیاسی نیرومندی توسعه یافته اند. فلاسفه ای که افکار دینی، اخلاقی، فلسفی و متافیزیک آن ها از توسعه وتحولات اجتماعی تغذیه می شد، با قابلیت پرورش این داده ها سطح فهم سیاسی را بالا برده اند. با هدایت مسیر فلسفه به سمت مسائل جاری زندگی انسان توسط سوفیستها همراه با جهش اندیشه سیاسی تا به امروز انباشت عریضی از نظریات سیاسی را فراهم ساخته است. معهذا، فلسفه سیاسی تحت نفوز جوّ فلسفی قرن بیستم دیگر تأثیر خود را از دست داده است. تا آن جا که، با آمدن به اواسط قرن، باور کنار رفتن همیشگی فلسفه سیاسی از صحنه تاریخ شایع شد و پوزیتویست های منطقی پایان اندیشه سیاسی را مژده می دادند. تا این که در سالهای دهه 1950 در دنیای نوشتار، بواسطه نگارش مجموعه مقالاتی تحت محوریت موضوع عدالت نامی توجه همگان را به خود جلب کرد که وی با مهارتی تخمین ناپذیر به رکود فلسفه سیاسی پایان داد. این فیلسوف، نویسنده اثری باعنوان نظریه ای در باب عدالت (a theory of justic)، متفکر لیبرال، آمریکایی، جان راولز ( 2002 –1921) است. پروفسور هارواردی، راولز برای تمام دنیای فلسفه بویژه دنیای انگلیسی زبان به نحو شگفت انگیزی تأثیرگذار بوده و با این اثرش فهمی از عدالت را به عنوان جایگزینی برای فایده گرایی هدف گذاری کرده بود. نظریه ای در باب عدالت آغازگر بحثهای زیادی در حوزه های سیاست، اقتصاد، اخلاق و حقوق در عرض کمتر از ده سال الهام بخش کتاب ها و مقاله های بی شماری بود و به نوعی صنعت راولز شکل گرفته بود. راولز نظریه خود را با تعقیب روند انتقادات و تأمل در جهان در حال تغییر به روز می کرد. در راستای نظریه ای در باب عدالت ایده های تازه ای که در مقاله های زیاد و مهمی به بلوغ رسیده بودند در نهایت با اثری تحت عنوان لیبرالیسم سیاسی به بار نشست. جان راولزکه با قائل نبودن جایگاهی درخور برای دین در رویارویی با موضوعات اختلاف برانگیزی نظیر جایگاه دین و شهروندان دینی در یک دموکراسی لیبرال مبتنی بر قانون اساسی، میزان اجازه پدیداری ادیان، همواره مورد سوال و نقد واقع بوده است در کتاب لیبرالیسم سیاسی به صورت جدّی به این مسئله پرداخته است. دیگر برای اندیشه راولز که به دنبال یک جامعه لیبرال مبتنی بر قانون اساسی و باثبات است، به یک نحوی وارد نمودن ادیان و شهروندان دینی در درون سیستم، ضروری به نظر می رسید. از سویی دیگر ایجاد چنین ثباتی ناممکن است، زیرا جوامع لیبرال معاصر به لحاظ دین و فرهنگ جوامعی متکثر هستند. حال سوالی که مطرح می شود اینست که جایگاه دین در جوامع لیبرال چگونه جایگاهی است؟ و آیا بنابر لیبرالیسم جان راولز می توان جایگاهی درخور و شایسته ای را برای دین و دینداران در جوامع لیبرال متصور بود؟ بر این اساس موضوع این پژوهش رابطه دین و جامعه در لیبرالیسم سیاسی جان راولز است. 2- پرسش اصلی و فرعی پرسش اصلی: بنابر لیبرالیسم سیاسی جان راولز: باوجود تعالیم ناسازگار دینی، فلسفی و اخلاقی، شهروندان آزاد و برابر چگونه می توانند به جامعه ای باثبات و عادل در بلند مدت تداوم بخشند؟ به بیان دیگر همزیستی تعارضات عمیق اما معقول و همه پذیر بودن یک رژیم سیاسی دارای قانون اساسی چگونه ممکن خواهد بود؟ پرسش های فرعی:بنابر لیبرالیسم سیاسی جان راولز:1- در جامعه ای که اکثریت وسیع شهروندان آن به نظریه های فراگیر دینی یا ایدئولوژی های غیر لیبرال قائلند،چگونه می توان دموکراسی لیبرال داشت؟ 2- با فرض وجود آموزه های فراگیر یا ایدئولوژی های متعارض و آشتی ناپذیر با یکدیگر در جامعه ، فرضی که واقعیات جهان امروز صحت آن را تایید می کند، آیا جهان می تواند بر مبنای دموکراسی لیبرال اداره شود؟ 3- در یک دموکراسی همراه با قانون اساسی، چگونه آموزه های مذهبی و سکولار (غیرمذهبی) از هر نوع با هم جمع شده و در اداره یک حکومت نسبتاً عادلانه همکاری می کنند؟ 3- پیشینه موضوع مورد پژوهش اثر «نظریه ای در باب عدالت» به بیست و هفت زبان دنیا ترجمه شده و اندیشه راولز مورد بررسی و نقادی بیش از پنج هزار کتاب و مقاله قرار گرفته است؛ از جمله آثار فلاسفه بزرگ معاصر نیز به این گونه نقادی ها اختصاص یافته است؛مثلاً «برایان باری»، فیلسوف سیاسی معاصر انگلیسی، جلد اول از کتاب سه جلدی خود را با عنوان theories of justice، عمدتاً صرف شرح و نقد نظریه راولز کرده است.بریان باری اعتراف می کند که لیبرالیسم با فاصله گرفتن از معنویت با چالش پوچی روبه رو گردیده است؛ گرچه وی از ارائه یک راه حل منطقی شانه خالی می کند: «لیبرالیسم بر یک تلقّی مادی از زندگی استوار است.لیبرالیسم خودشکوفایی، خودگردانی، کنترل بر محیط اجتماعی و طبیعی، طلب فعالانه علم، تضارب آراء، و پذیرش مسئولیت شخصی، تصمیم های موثر در زندگی را می ستاید. لیبرالیسم برای آنهایی که نمی توانند از آزادی بهره ببرند، مشروب، آرام بخش، کشتی بر روی صفحه تلویزیون، نجوم، روانکاوی و مانند آن را بی وقفه فراهم می سازد. اما طبعاً نمی تواند امنیت روانی ایجاد کند. نمی توان لیبرالیسم و نظایر آن را با توسل به اموری که بیرون از آن ها قرار دارد، توجیه یا محکوم کرد. همین به خودی خود پاسخ این پرسش بدون پاسخ اما مهارنشدنی است: معنای زندگی چیست؟» (127 :1973barry,) از دیگر کتاب های تألیف شده در این زمینه همچنین می توان به liberalism and the limits of justice نوشته مایکل سندل اشاره کرد که در آن نویسنده به نقد و بررسی آرای جان راولز به عنوان یکی از مهمترین متفکران لیبرال می پردازد. بدین منظور نظریه لیبرالیسم وظیفه گرایانه راولز و دیدگاه وی درباب شخص (انسان) وموقعیت اولیه مطرح گردیده، در ادامهنقاط ضعف نظریه راولز درباب انسان از دیدگاهسندل بررسی می گردد. کتاب بعدی after virtue نوشته السیدر مکین تایر است. نویسنده در این کتاب این نظر را مطرح می کند که گفتار اخلاقی در غرب معنی و مفهوم خود را از دست داده و به عنوان پوشش و ظاهر خوشایندی برای بیان ترجیحات و عواطف و تمایلات و کسب قدرت به کار گرفته می شود اما دیگر هیچ ربط و پیوندی با آن چه واقعاً خوب یا درست است ندارد .مکینتایر مسوولیت زوال و انحطاط اخلاق غربی را متوجه روشنگری می داند. او در بخش اعظم این کتاب به نقادی جنبه های مختلف اندیشه روشنگری در هیوم، کانت، سودگرایان، عاطفه گرایان و در فلسفه سیاسیلیبرال معاصر بویژه آن طور که جان راولز آن را پرورده بود پرداخت. به عقیده مکینتایر برای گذر از خطاهای سنگین مدرنیسم و لیبرالیسم فقط دو راه وجود دارد: یا باید به نیهیلیسم و نیست انگاری منفی نیچه ای تن در داد و یا به یک اخلاق ارسطویی بازگشت. اما مقصود از اخلاق «ارسطویی» بازگشت ساده به نظام فکری یونان یاقرون وسطی نیست. برای آن که بتوان به نقادی های روشنگری نسبت به تفکر مدرسی یا اسکولاستیکجواب مناسب داد این بازگشت بایدنوعی ارسطوگرایی اصلاح شده و سازگار با علم جدید باشد. این بدین معنی است که بفهمیم غایتانسان را بیولوژی تعیین نمی کند بلکه باید با تعمق و ژرف اندیشی درتاریخ واعمال و سنت های آدمیکه درطول تاریخ بروز یافته است به کنه آن پی برد. در کتاب دیگری هم با عنوان modern social imaginaries چارلز تیلور به بررسی اندیشه های راولز در «نظریه ای در باب عدالت» می پردازد. از نظر تیلور دیدگاه ها و آراء راولز به گونه ای افراطی، فردگرایانه است. قسمت های عمده از کتاب just and unjust wars اثر مایکل والزر به بررسی و انتقاد از لیبرالیسم راولزی اختصاص دارد.والزر از منظر روش شناسی تلاش می کند نظریه ای در باب عدالت راولز را نقد کند. وی برداشت خاص راولز از عدالت را مورد نقد قرار می دهد، از این رو انتقاد او انتقاد از لیبرالیسم بذاته تلقی نمی شود. اثر دیگری هم که به نوعی در پاسخ به نظریه جان راولز به رشته تألیف در آمد anarchy, state and utopiaنوشته رابرت نوزیک است. کتاب نوزیک می گوید که حقوق فردی، اساسی و اولیه هستند وچیزی بیش از یک دولت حداقل نمی تواند عادلانه وقابل پذیرش باشد. وی در این اثر با رد تمایلات دولترفاهی راولز استدلال نمود که دولت باید شدیداً محدود باشد و عملکرد آن باید به حمایت پلیسی، تنفیذ قراردادها، دفاع ملی و اداره دادگاه های قضائی، منحصر شود؛ و دیگر وظایفی که معمولا توسط دولت های مدرن انجام می شود، مانند آموزش، تامین اجتماعی، رفاه و... باید به نهادهای مذهبی، موسسات خیریه و موسسات خصوصی واگذار شود. در واقع نوزیک هوادار دولت حداقلی یا پاسدار شب بود. به سبب پیچیدگی و حتی ابهام نظریات سیاسی راولز، مجموعه مطالب فارسی در این باره و بویژه با جوانب نقادانه، چندان زیاد نیست. ضمن این که بیشتر این نگاشته ها مربوط به چند سال اخیر است، شاید مقالات درخور فارسی در این زمینه به تعداد انگشتان دست نرسد. با این وجود دوتا از مهم ترین وبسیار انگشت شمار کتاب هائی که درمورد راولز توسط محققین ایرانی تاکنون نوشته شده است: یکی به فارسی و دیگری به انگلیسی، اولی توسط احمدواعظی است با این مشخصات: جانراولز: ازنظریه عدالت تا لیبرالیسم سیاسی که کتاب واعظی نکات خوبی را در مورد راولز به خواننده مبتدی می آموزد. کتاب چندان ارزش داوری دینی ندارد و بیشتر گونه ای گزارش در مورد راولز و واکنش ها به اودرغرب است و کتاب دوم islam and liberalism: practical reconciliation between the liberal state and shiite muslims نوشته حمید حاجی حیدر است. کتاب فوق شکل توسعه داده شده پایاننامه دکترای ایشان است. موضوع کتاب لیبرالیسم واسلام رابطه وهم خوانی یا عدم هم خوانی فلسفه های سیاسی راولز و جان استوارت میل با اسلام شیعی است که درآن قرائت حضرت امام خمینی (ره) و مرحوم طباطبائی از شیعه اصل گرفته شده است. نتیجه گیری آقای حاجی حیدرآنست که اگر چه هیچکدام از دو مدل لیبرالیسم راولزی ومیلی- به خصوص در بحث آزادی ها- با اسلام کاملاً سازگار نیستند، لیبرالیسم سیاسی راولز ناهمخوانی کمتری با دین و مذهب و اسلام شیعه نسبت به لیبرالیسم جامع میل دارد. در واقع سکولاریزم میل عمیق است وسکولاریسم راولز ملایم. کتاب حاجی حیدر محققانه تر و با تسلط بهتری بر ادبیات بحث نوشته شده است. تمام این آثار در نوع خود با ارزش و در خور تحسین و توجه اند. اما دلیلی که پژوهش فعلی را از سایرین متمایز می سازد، کندوکاو در فضایی است که به نسبت سایر فضاهای اندیشه ای راولز پژوهش کمتری در آن صورت گرفته است. در این پژوهش ضمن بررسی محورهای عمده لیبرالیسم سیاسی راولز، به رابطه دین و جامعه در آن خواهیم پرداخت. 4- فرضیه های پژوهش • چنین به نظر می رسد که آن چه به عقیده راولز اهمیت دارد این است که لیبرالیسم سیاسی نسبت به همه آموزه های جامع یا ایدئولوژی ها اعم از دینی و سکولار بی طرف باشد. تنها آموزه فراگیری که لیبرالیسم سیاسی نسبت به آن بی طرف نیست آموزه ای است نامنصفانه یا غیرعقلایی . لیبرالیسم بنا به نظر راولز مستلزم احترام متقابل بین شهروندان آزاد و برابر و تحمل عقاید عقلایی دینی و فلسفی و اخلاقی یکدیگر است . • در مقایسه با دیگر تئوری های لیبرالیسم، به نظر می رسد نگاه راولز به دین بسیار همدلانه تر است. دلیل این امر این است که لیبرالیسم سیاسی او برخلاف اشکال و قرائت های دیگر از لیبرالیسم، مثل لیبرالیسم تام که نگاه های شکاکانه ای در برابر مدعیات دینی دارند، بر اصل رواداری نظام های اعتقادی، دینی، فلسفی و اخلاقی متفاوت بنا شده است. • به نظر می رسد نسخه ای که راولز از لیبرالیسم سیاسی عرضه می کند، تلاشی است تا هزینه هایی را که بر شهروندان دینیِ جامعه لیبرال دموکراسی تحمیل می شود، به حداقل برسد. و به فرض ایشان جامعه ای کثرت گرا که در ذیل رژیم های مبتنی بر قانون اساسی رشد می کند علی الاصول محیط مطلوب تری برای دین فراهم می آورد تا یک جامعه دینی یکپارچه. • به نظر می رسد برای راولز خودآیینی افراد خیلی مهم است. به همین دلیل ادغام فرد و منافع او در یک کل درست نیست. به نظر او همچون کانت، هر یک از افراد به صورت خودآیین، دارای ادعاها و انتظارات متفاوت هستند. یک ساختار در صورتی عادلانه است که به ارضای این انتظارات با رعایت برابری افراد و بدون توجه به شایستگی اخلاقی و اهداف آن ها بپردازد. • به نظر می رسد راولز بر این گمان است که احتجاجات سیاسی به جای آن که برگرفته از دکترین های جامعه اخلاقی یا دینی باشد، باید بر وفق دلایل جمعی یا دلایل همگان پذیر باشد. 5- مواد و روش ها (روش تحقیق) روش تحقیق به صورت اسنادی و تجزیه و تحلیل داده های کتابخانه ای موجود و قابل دسترس خواهد بود که به جهت کمبود منابع فارسی در این زمینه، داده های لاتین دریافتی از طریق اینترنت بسیار به کار خواهد آمد. در زمینه بیان هم توصیف و تحلیل در نگارش نهایی این پایان نامه در دستور کار قرارخواهد داشت.

منابع مشابه

طرح و نقد مبادی معرفتی لیبرالیسم سیاسی جان رالز

یکی از مهم‌ترین وجوه لیبرالیسم سیاسی رالز نسبت آن با حقیقت است. به گفته وی لیبرالیسم سیاسی تلقی خودش از عدالت را درست یا صادق معرفی نمی‌کند، بلکه آن را معقول می‌داند. این رویکرد رالز معضل مهم توجیه را پیش روی وی قرار می‌دهد. وی برای حل این معضل راه حل‌های متفاوتی مثل وضع اولیه، تعادل تأملی، اجماع همپوش و برقراری رابطه میان اختیار و عینیت ارائه می‌کند که در این مقاله طرح و سپس با روش تحلیل انتقا...

متن کامل

مسئلۀ عدم تقارن در لیبرالیسم سیاسی جان رالز

در این مقاله پس از مروری کوتاه بر مفهوم توجیه در فلسفۀ سیاسی به معرفی مفهوم موانع داوری در فلسفۀ سیاسی رالز می­پردازیم و نشان می­دهیم که تأثیر این موانع چگونه از رسیدن به داوری­های معین دربارۀ موضوعات سیاسی، اخلاقی و دینی جلوگیری می­کند و به نوعی کثرت­گرایی سیاسی می­انجامد. پس از شرح این مفهوم مشکل عدم­تقارن را که انتقادی به لیبرالیسم سیاسی رالز به شمار می­آید، مطرح می­کنیم و برخی واکنش­های فی...

متن کامل

عدالت‌سیاسی در اندیشه آیت الله جوادی آملی و جان راولز

عدالت عنصری راهبردی است که همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است، می­توان گفت که برداشت از این مفهوم و توجه به ریشه عدالت در همه بخش­های خود وجه تمایز مکاتب فکری اندیشمندان در حوزه علوم مختلف بوده است. این تمایزات به دلیل نوع جهان­‌بینی و انسان...

متن کامل

مقایسه تحلیلی عدالت درفلسفه سیاسی افلاطون و جان راولز (باتاکیدبرنظریه مثال خیرافلاطون)

در مدینه فاضله افلاطونی سلسله مراتب به حسب مرتبه دانشی که افراد دارند، مشخص می شود. از این رو فرمانروایان حکیم، نمایندگان « علم شهودی » اند و نگهبانان دستیاران آنان هستند و تجزیه و تحلیل مسائل و راهنمایی درست افکار مردمان را به عهده دارند. مردمان عادی نیز به ایمان و عقاید درستی که علما به آنان می آموزند بسنده می کنند. بر این اساس، افلاطون معتقد است توده مردم به سختی و استحکام مفرغ، طبقه نگهبانا...

متن کامل

جان راولز و روش تعادل اندیشه‌ورزانه در اخلاق

نلسون گودمن در بحث از معضل قدیمی استقرا به مطلبی اشاره می‌کند که بعدها جان راولز آن را روش تعادل اندیشه‌ورزانه نامید و آن را به منظور استنتاج نظریه عدالت در حوزه فلسفه سیاسی به کار بست. وی مدعی بود در یک جامعه لیبرال، گزینش یک اصل خاص در باب عدالت، مستلزم ترجیحی تحکمی خواهد بود. برای حل این معضل، راولز وضع اولیه‌ای را فرض می‌گیرد که از طریق آن افراد درخصوص اصول هنجاری عدالت به توافق می‌رسند. از...

متن کامل

منابع من

با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید

ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده

{@ msg_add @}


نوع سند: پایان نامه

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی

کلمات کلیدی

میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com

copyright © 2015-2023